مدرسه بخش مهمی از زندگی دانشآموزان است، بنابراین لازم است با زندگی واقعی آنها ارتباط داشته باشد. قطع ارتباط آموزش از واقعیتهای زندگی و ناتوانی نظام آموزشی از برقراری پیوند معنادار با زندگی فراگیران علاوه بر اینکه باعث حذف لذت یادگیری از یادگیریهای مدرسهای میشود بلکه آنها به دور از واقعیت زندگی به یادگیری تصنعی محدود میشوند به طوری که آموزشهای بیگانه از زندگی طبیعی موجب میشود که دانشآموزان نتوانند در مواجهه با چالشها و نیازهای زندگی واقعی به واکنش سازنده بپردازند. لذا با نصبالعین قرار دادن مطالعات و بیانات افرادی چون روسو، پستالوتسی، فروید، دیویی و ... توجه به طرح ایجاد مدرسه زندگی که در صدد از میان برداشتن دیوارهای بین خانه و مدرسه است و برخلاف مدلهای فعلی مدرسه و دیدگاههای سنتی مأموریت تحققبخشیدن به اهداف همه جانبۀ تعلیم و تربیت را بر عهده دارد ضرورتی انکارناپذیر مینماید. مدرسه فضایی است که معنا در آن جاری است و در آن شدن اتفاق میافتد. دیوئی بر این نکته تاکید دارد که مدرسه قبل از هر چیز یک موسسه اجتماعی است. اساس تعلیم و تربیت نوین، تطبیق آن با زندگی است. مهمترین مساله تعلیم و تربیت آن است که چگونه ذهن کودک را از لحاظ علمی پرورش دهیم که به تطبیق با حقایق زندگی قادر شود.
دوره آموزشی به منزله مقدمه زندگی آتی فرد نیست، بلکه عین زندگی اوست. مدرسه نباید در دوره تحصیلی، کودک را از مقتضیات سنی خود محروم کند و او را وادار به کسب محتوایی کند که با نیازهای او بی ارتباط است.
کودک را باید آزاد گذاشت تا به رسم خود بیاموزد و استعدادهای خود را شکوفا کند. مدرسه به مثابه زیستگاه را می توان در یک شعار خلاصه کرد "آموختن برای زیستن"
مدرسه به مثابه زیستگاه، یک محیط زنده است که در آن زندگی جاری است و دانش آموزان در حالی که زندگی میکنند، زندگی موثرتر، کارآمدتر و زندگی منتهی به هدف را در اثر فعالیت زندگی گونه در مدرسه میآموزند. به اعتقاد ما، رویکرد آموزش مستقیم و محتوایی،یعنی گنجاندن درسی به نام مهارتهای زندگی در جدول برنامه هفتگی و اختصاص ساعاتی محدود در هفته به آن، به معنای ترک زندگی است تا زندگی.
در این مدرسه به نیاز دانش آموزان برای ابراز افکار و عقاید خود احترام گذاشته میشود. هریک از دانش آموزان مطابق با ذوق و استعداد خود سهمی از پژوهشها و کارهای علمی و عملی را به عهده میگیرند و فرصت کافی برای پرورش استعدادهای خود را به دست می آورند. در مدرسه به مثابه زیستگاه تفاوت های فردی هر کودک در نظر گرفته می شوند لذا محتوای آموزشی و روش های یاددهی -یادگیری قالبی و از پیش تعیین شده نیستند؛ بلکه بر اساس موقعیت تغییر میکند و تکامل مییابد.
در این مدرسه، دامنه کاوشگری هرلحظه توسعه پیدا میکند و این یادگیری در یک دوره کاملا مشارکت گونه تولید میشود. مدرسه زندگی مدرسهای است پویا و بانشاط در راستای برخورداری از حق آموزش و ارتقای فردی دانش آموزان که در آن زندگی برای آینده توقف پیدا نمیکند و کیفیت لحظه برای آینده فدا نمیشود. در این نگاه ارتقای فرد بدون پذیرش مسئولیت اجتماعی غیر ممکن است. انتخاب فردی، توجه به تفاوتهای فردی و یادگیری مهارت ها برای کاربست در زندگی از ابعاد مهم برنامه درسی در مدرسه زندگی است.